واژه روستا، ریشه در مصدر رُستن دارد. اما در واقعیت اینگونه نیست. اگر چه رویش توسعه را در روستا تصور میکنند اما، در واقعیت اینگونه نیست. خاستگاه ذاتی ارکان اصلی توسعه پایدار، همچون همراهی و همزیستی با طبیعت، فرهنگ، اصالت و ساختار اجتماعی، سخت کوشی و تهعد، تولید و تاب آوری در روستا است. ولیکن امروزه بواسطه تغییرات شگرف، فرایند جهانیسازی، تغییرات اقلیمی، ظهور فناوریهای عصر مجازی، کاهش توجیهپذیری تولیدات کشاورزی و نبود یا کمبود امکانات و ملزومات زندگی در روستا، روستا جایگاه و شان خود را از دست داده و دستخوش تغییرات نامطلوب و برگشتناپذیر شده است. باید پذیرفت باززنده سازی روستا به شکل قدیم امکان پذیر نیست زیرا هیچ مولفهای از آن باقی نمانده است….
راه چاره چیست؟ شاید تعریف نقشی جدید با الگویی منطبق با شرایط حال و با چاشنی آینده نگری بتواند “روستا” را احیا کرده و زمینه روستاگرایی را فراهم سازد. روستا دارای یک داشته بی همتاست که به شدت گرانبها و کمیاب می باشد. روستا واجد “محیط زیست پاک و سالم” است که برای زیست بشر بسیار مهم تلقی میگردد. شاید رهیافت “روستای خلاق” بتواند با ارائه راهکارهایی، روستا را به عنوان مرکزی برای تولیدات و خدمات مورد نیاز دنیای حال و آینده نقش ایفا کند…